کودکان استثنایی از نظر ویژگیهای فیزیکی یا توانایی یادگیری به میزانی با کودکان عادی تفاوت دارند که برای بهرهمندی کامل از تحصیلات به خدمات آموزشی تخصصی یا تسهیلات فیزیکی نیاز دارند. این واژه شامل کودکانی میشود که یا عملکردشان برتر بوده و به لحاظ هوشی درخشانتر هستند و برای دستیابی به حداکثر پتانسیل خود نیاز به غنیسازی برنامه درسی و آموزش چالشبرانگیزتر دارند یا کودکانی که مشکلات یادگیری دارند و حتی پایینتر از سطح متوسط هستند.
دانش آموزان استثنایی پایینتر از سطح متوسط دارای اختلالات جسمی یا حسی یا مشکلات رفتاری هستند که نیازمند اصلاح روش آموزشی برای کمک به یادگیری است. در این مقاله با ما همراه باشید تا در مورد دانش آموزان استثنایی به طور کامل صحبت کنیم.
دانش آموزان استثنایی
کودکان استثنایی دارای ویژگیها و ناتوانیهایی هستند که در ادامه بیان خواهیم کرد:
نقص، ناتوانی و اختلال
اصطلاح «ناتوانی» در قرن بیستم به ناتوانی جسمی یا ذهنی اطلاق شد. اختلال به کاهش یا از دست دادن عملکرد یا توانایی اشاره دارد و میتواند به دلایل متعددی از قطع عضو تا مسمومیت ایجاد شود. هنگامی که یک اختلال، توانایی فرد را برای انجام یک عملکرد خاص مانند افراد عادی محدود میکند، مانند تأثیر فلج در راه رفتن یا دویدن، ناتوانی به وجود میآید. هنگامی که یک نقص یا ناتوانی مانع تعامل فرد با محیط میشود، ممکن است فرد معلول در نظر گرفته شود. نقص یا ناتوانی در صورتی که بتوان بر آن غلبه کرد، ممکن است نقص محسوب نشود: یک فرد قطع عضو میتواند با یک اندام مصنوعی راه برود و نمونههای متعددی از میلتون گرفته تا بتهوون و استیون هاوکینگ وجود دارد که علیرغم ناتوانی شدید، دستاوردهای بزرگی دارند.
همچنین نقص یا ناتوانی در برخی شرایط میتواند ناتوانکننده باشد؛ اما در شرایط دیگر نه: یک فرد نابینا میتواند مثلاً راه برود و بخواند اما نمیتواند رانندگی کند. به لحاظ تاریخی، بسیاری از معلولیتهای ناشی از نقص یا ناتوانی، نتیجه باورها و واکنشهای دیگران بوده است. کودکانی که ممکن است در آینده به دلیل شرایط تولد یا محیط اطراف دچار مشکلات رشدی شوند، «در معرض خطر» نامیده میشوند. مقولههای استثنایی که عموماً در آموزش ویژه به رسمیت شناخته میشوند، عبارتاند از: استعداد ویژه، ناتوانیهای چندگانه، اختلالات پزشکی، آسیب مغزی ضربهای، اختلال بینایی یا شنوایی، اختلالات ارتباطی، اوتیسم و اختلالات مرتبط، اختلالات عاطفی و رفتاری، ناتوانیهای یادگیری و عقب ماندگی ذهنی یا رشدی.
ناتوانیهای یادگیری
حدود 6.5 میلیون کودک در سیستم آموزشی، استثنایی شناخته میشوند. ناتوانیهای یادگیری شایعترین شرایط استثنایی است و تا ۱۰ درصد از جمعیت را تحت تأثیر قرار میدهد. همیشه اینطور نبوده و در تاریخ، افراد دارای ناتوانی یادگیری یا به طور خاص شناسایی نشدهاند یا به اشتباه به عنوان تنبل در نظر گرفته شدهاند!
کودکان دارای ناتوانیهای یادگیری 46 درصد از دانش آموزانی را تشکیل میدهند که کمکهای آموزشی ویژه دریافت میکنند. ناتوانی یادگیری با مشکل در یادگیری علیرغم هوش در سطح نرمال یا بالاتر از آن مشخص میشود و در کلاس درس با اختلاف بین هوش اندازهگیری شده و موفقیت مستند آشکار میگردد. زبان، خواندن و نوشتن، یادگیری ریاضی یا پردازش اطلاعات ممکن است به صورت جداگانه تحت تأثیر قرار گیرند که علل اصلی آن خانواده و محیط اطراف است. کمبود یادگیری ارثی، نارس بودن و آسیب هنگام تولد علل اصلی هستند.
اختلالات ارتباطی
اختلالات ارتباطی حدود 18 درصد از خدمات آموزشی دریافتشده توسط کودکان را تشکیل میدهد. این اختلالات میتواند شامل زبان بیان، درک زبان، زبان بدن یا ارتباطات اجتماعی، تفسیر و پاسخ مناسب به زبان کلامی و غیرکلامی در زمینههای اجتماعی باشد.
عقب ماندگی ذهنی
ناتوانی ذهنی یا عقب ماندگی ذهنی یکی از شایعترین ناتوانیها است. کودکان دارای ناتوانی ذهنی در حال حاضر حدود 10 درصد از دریافتکنندگان خدمات را تشکیل میدهند که علل ژنتیکی یا محیطی دارند یا علت اصلی مشکل آنها هنوز تشخیص داده نشده است. علت اکتسابی در 60 تا 75 درصد موارد شدید MR و تنها در 40 تا 50 درصد عقب ماندگی خفیف ذهنی تشخیص داده شده است. علت ژنتیکی در 25 تا 50 درصد کودکان دارای عقب ماندگی ذهنی مشهود است. عقب ماندگی ذهنی غیراختصاصی یا مونوسندرمی ارثی با چندین جهش، بیشتر در کروموزوم X مرتبط است.
اختلال کمبود توجه و بیش فعالی
اختلال کمبود توجه و بیش فعالی (ADHD) در حال حاضر حدود 3.5 درصد از جمعیت را تحت تأثیر قرار داده اس. عوامل مؤثر در ADHD عبارتاند از ژنتیک، تربیت تک والدی، محیط خانه آشفته و حمایت اجتماعی ناکافی. تشخیص این مشکل در کودکان با حداقل 6 ماه بررسی رفتار بیتوجه، بیش فعال یا تکانشی در چندین موقعیت مختلف صورت میگیرد. اختلال کمبود توجه و بیش فعالی در دوران کودکی به درمانهای پزشکی و روانی-آموزشی پاسخ میدهد؛ اما مشخص شده که این اختلال از بین نمیرود!
اختلالات عاطفی و رفتاری
مطالعه و درمان اختلالات عاطفی و رفتاری در کودکان یک رشته پزشکی نسبتاً جدید است. نوزولوژیها و طبقهبندیهای روانپزشکی قرن نوزدهم بر بزرگسالان متمرکز بود و اختلالات کودکان عموماً برعهده پزشکان اطفال بود.
کودکان مبتلا به این شرایط تنها 1 یا 2 درصد از جمعیت تحت آموزش ویژه را تشکیل میدهند. آنها دارای علائم بیرونی (سوء رفتار و سرپیچی) یا درونی (اضطراب و افسردگی) هستند یا ممکن است هر دو علامت را داشته باشند. خلق و خو، سابقه خانوادگی اختلال روانپزشکی و اختلالات یا کمبودهای عصبی از عوامل بیولوژیکی هستند. راهبردهای والدین سازگار یا ناسازگار، موقعیتهای مدرسه و تأثیرات همسالان عوامل محیطی غالب هستند که بر بروز اختلالات رفتاری و عاطفی تأثیر میگذارند.
کودکان اوتیسم
اوتیسم اولین بار در سال 1908 توصیف شد؛ اما در بسیاری از شخصیتهای معروف وجود داشته است. میکل آنژ، سر آیزاک نیوتن، ولفگانگ آمادئوس موتزارت، چارلز داروین، نیکولا تسلا و تعدادی از شخصیتهای معروف دیگر، اوتیسم داشتهاند.
در حال حاضر از هر 110 کودک، 1 کودک مبتلا به اختلال اوتیسم تشخیص داده میشود. علائم اصلی شامل رفتار (حرکات تکراری و پایبندی وسواسی به روال)، تعامل اجتماعی (تماس چشمی ضعیف و عدم رفتار تعاملی) و ارتباط (تأخیر در گفتار و اختلال در مکالمه) میشود.
دانش آموزان بااستعداد و درخشان
آموزش ویژه، دانش آموزان با استعداد ویژه را افرادی با بهره هوشی ۱۳۰ یا بالاتر تعریف میکند. چنین دانش آموزانی قدرت فکری دارند و عموماً قادر به تفکر واگرا و همگرا هستند.
اصطلاح «دانشمند» در سال ۱۹۷۸ برای توصیف افراد دارای مهارت استثنایی در یک زمینه یادگیری، مانند موسیقی یا ریاضیات، در کنار سایر ویژگیهای ناتوانی ذهنی، به ویژه اختلال اوتیسم معرفی شد. دانش آموزان استثنایی دوگانه دارای استعدادهای فکری و نقاط قوت یادگیری هستند و همچنین ناتوانیهای یادگیری یا مشکلات رفتاری دارند. این افراد اغلب با مشکل در نوشتار، توانایی درک ایدههای پیچیده و علایق گسترده، حساسیت و ناامیدی آسان، خلاقیت، شوخ طبعی و کنجکاوی اما سرسختی و عقاید ثابت مشخص میشوند.